درباره ما

درباره کمپانی مری کی

«مری کی اش»، موسس شرکت لوازم آرایشی “مری کی” است و یکی از موفق ترین پیشگامان حوزه کسب و کار برای تمامی زنان جهان محسوب می شود. در این بیوگرافی درمورد دوران کودکی، زندگی خانوادگی، دستاوردها و حقایق جالب زندگی او بیشتر خواهید دانست.
 
«مری کی» زن بازرگان مشهور آمریکایی و بنیانگذار محصولات آرایشی مری کی است. استراتژی کسب و کار او بر اساس فلسفه مسیح بود. او از کارکنان خود خواست که اولویتشان اول خدا، سپس خانواده و در نهایت کارشان باشد. او زنان را تشویق می کرد جنبه های خوب خود را به عنوان مادر و همسر کشف کنند درحالی که همزمان در کارشان موفق شوند. او از هفت سالگی نه تنها مجبور به مراقبت از پدر بیمارش بود، بلکه همه وظایف خانه شامل خرید، پخت و پز و نظافت را انجام می داد. مادرش همیشه با گفتن جمله «تو می توانی، مری کی، تو می توانی» او را تشویق می کرد.
  
بعدها وقتی 45 ساله شد غیرممکن را ممکن کرد، او پس از اینکه ارتقایش بارها توسط کارکنان مرد رد شد، شرکت خودش را افتتاح کرد. او در سال 1963 با سرمایه 5000 دلار، پنج محصول پایه و نه پرسنل فروش کار خود را آغاز کرد. او در عرض چند ماه به سود دست یافت و هر سال به رشدش ادامه داد و واحدهای تولیدی در ایالات متحده آمریکا، سوئیس و چین باز کرد. وقتی خانم اش در اوایل قرن فوت کرد، شرکت بیش از 800000 مشاور داشت که محصولاتی به ارزش 1.2 میلیارد دلار در سراسر جهان می فروختند. مجله «Forbes» آن را در لیست 100 شرکت برتر آمریکایی قرار داد.او در واقع می خواست فرصت برابری برای زنان در جهانی که تحت سلطه مردان بود فراهم کند.
 

اوایل زندگی و دوران کودکی

 
– مری در 12 مه 1918 در هات ولز، هریس کانتی در تگزاس با عنوان مری کاتلین واگنر متولد شد. در دو سالگی خانواده اش به هوستون مهاجرت کردند و در آنجا بود که سال های رشدش را سپری کرد. پدرش ادوارد الکساندر واگنر به بیماری سل دچار شد. وقتی مری حدود سه سال داشت او را به یک آسایشگاه بیماران سل فرستادند جایی که چهار سال در آن زندگی کرد. اما علیرغم این درمان در زندگیش ناتوان ماند.
مادرش لولا ومبر هستینگز از آن ها مراقبت می کرد. یک پرستار آموزش دیده که بعدا مدیر رستوران شد و از 5 صبح تا 9 شب و هفت روز هفته کار می کرد. بااین وجود به عنوان یک کارگر زن هرگز دستمزد کافی به او پرداخت نمی شد. مری کوچکترین فرزند والدینش بود.
دو خواهرش به نام های دیلیا کوچ و دیزی واگنر و برادرش سسیل دویت واگنر داشت وقتی پدرشان از آسایشگاه برگشت خانه را ترک کرده بودند. بنابراین مری هفت ساله از او مراقبت می کرد . مری باید خانه داری، و برای خودش و پدرش نظافت، خرید و پخت و پز می کرد  وقتی با مشکلی مواجه می شد با مادرش تماس می گرفت و تلفنی از او راهنمایی می خواست. مادرش در حالی که به او می گفت چه کار کند همیشه می افزود: تو می تونی، مری کی، تو میتونی» این جمله مهم همیشه در طول زندگی همراه او ماند و او بعدها همیشه آن را تکرار کرد تا به کارمندانش انگیزه دهد.
مری کی تحصیلاتش را در دبستان Dow آغاز کرد و بعد به دبیرستان ریگان رفت و از آنجا در سال 1934 فارغ التحصیل شد. او دانش آموز خوبی بود و به عنوان سخنران جوایز زیادی کسب کرد. اگرچه او تحصیلات دانشگاهی را خیلی دوست داشت اما می دانست که خانواده اش هرگز از پس آن برنمی آیند.
سخن ماندگار: از نظر آیرودینامیکی، یک زنبورعسل نباید بتواند پرواز کند اما زنبورعسل این را نمی داند و به هرحال پرواز می کند.

ازدواج و اوایل زندگی حرفه ای

 

–    در سال 1935، مری کی با «جی بن راجر» ازدواج کرد و صاحب سه فرزند شدند. این ازدواج موفق نبود و راجر پدر مسئولیت پذیری نبود. مری کی برای حمایت از خانواده اش شروع به فروش کتاب های روانشناسی کودکان کرد و خانه به خانه می رفت و کمیسیون فروش کتاب ها را دریافت می کرد.

در سال 1939 بعد از چند بار تغییر شغل، در نهایت به شرکت محصولات خانگی استنلی پیوست. در اینجا او باید محصولات شرکت را در مهمانی هایی که در خانه های خصوصی برگزار می شد نمایش می داد. او یک زن کوچک بود و حمل محصولات خانگی سنگین برایش کار آسانی نبود. بااین حال شانه خالی نمی کرد.
 
–    وقتی امریکا وارد جنگ جهانی دوم شد، راجر به ارتش پیوست و آن ها را ترک کرد. مری کی اکنون با کار فروش خانواده خود را حمایت می کرد. تا پایان جنگ، او توانست پول کافی برای شرکت در دانشگاه هوستون را پس انداز کند.
 
–    در سال 1946 درحالیکه مری کی ترم اول بود، راجر به خانه بازگشت و تقاضای طلاق کرد. اگرچه این ازدواج اصلا شاد و موفق نبود اما مری کی احساس افسردگی و حقارت کرد.
–    مری کی با وجود رشد علائم آرتریت روماتوئید غرق کارش بود و جوایز زیادی به دست می آورد. بااین حال وقتی که نوبت به ترفیعش می رسید استنلی نامش را نادیده می گرفت، زیرا او یک زن بود. بنابراین مری ناامید شد و شغلش را در سال 1952 ترک کرد و به دالاس رفت و به «ورد گیفت» پیوست. در اینجا نیز در کارش موفق عمل کرد. او دست تنها یک سال گردش مالی شرکت را 50 درصد افزایش دهد. با گذشت زمان او مدیر آموزش ملی این شرکت شد. اما خیلی زود مجبور شد آن را ترک کند.
در سال 1963 وقتی زمان ارتقای بیشتر فرا رسید، مردی که از او آموزش دیده بود به جای او ارتقا یافت و حقوقش دو برابر شد. مری کی با درک اینکه بار دیگر قربانی تبعیض جنسیتی شده است شغلش را ترک کرد و تصمیم گرفت کتابی برای کمک به زنان در کسب و کار بنویسد.
 

سخن ماندگار:  وانمود کنید که هر کسی که می بینید یک علامت دور گردنش دارد که می گوید: «کاری کن که احساس کنم مهم هستم.» با این روش نه تنها در فروش بلکه در زندگی هم موفق می شوید.

 

کسب و کار

مری کی شروع به کار روی کتاب جدیدش کرد. پشت میز آشپزخانه نشست و ابتدا دو لیست ایجاد کرد؛ یکی شامل چیزهای خوبی می شد که در شرکت هایی که برای آن ها کار کرده بود دیده بود و دیگری شامل ویژگی هایی می شد که باید بهتر می شد. او در حال بررسی این لیست متوجه شد که پایه های یک سرمایه گذاری موفق را برای کارکنان زن با فرصت های برابر برای دستیابی به موفقیت های شخصی و مالی ایجاد کرده است و تصمیم گرفت شرکت خودش را افتتاح کند.

1- مری کی تنها 5000 دلار پس انداز داشت و می دانست که باید بسیار بااحتیاط کار کند. او با «اوا اسپونمور» تماس گرفت که در یکی از مهمانی های محصولات خانگی استنلی او را ملاقات کرده بود.پدر اوا یک فرمول محصول مراقبت پوستی را توسعه داده بود که دستانش را نرم و بدون چروک نگه داشته بود. مری کی فرمول را از اوا به قیمت 500 دلار خرید و بقیه پس اندازش را روی ایجاد یک شرکت فروش مستقیم سرمایه گذاری کرد.

2- در حالی که مری کی به فروش توجه داشت، نامزدش «جورج هالنبک» مراقب جنبه های مالی کسب و کار بود. اما او بر اثر سکته قلبی جان خود را از دست داد، شرکت ماه بعد راه اندازی شد.مری کی طبق برنامه اش پیش رفت و پسر 20 ساله اش ریچارد را قانع کرد که مسئولیت مالی را به عهده بگیرد. سرانجام در جمعه 13 سپتامبر 1963 شرکت «Beauty By Mary Kay» درهایش را در یک فضای 45 متری در دالاس آغاز کرد. هشت ماه بعد پسرش هم به کسب و کار او پیوست.در ابتدا تنها 9 فروشنده و 5 محصول پایه وجود داشت: کرم پاک کننده 2 دلاری، کرم شب 4.95 دلاری، کرم فرشنر 3.5 دلاری، رادیانس روز 1.5 دلاری و ماسک جادویی 4 دلاری. مثل فروش خانگی استنلی، کارمندان فروش از دوستانشان دعوت می کردند از محصولات زیبایی رایگان استفاده کنند و سپس آن ها را به فروش می رساندند. تفاوت فروش محصولات زیبایی مری کی با دیگران دخالت او در اجرا بود. در شرکت دیگری مثل Avon، زنان که تیم فروش را تشکیل می دادند تقریبا در اجرا حضور نداشتند. اما در اینجا، مری کی نه تنها رئیس شرکت بود بلکه در هر حوزه ای فعال بود.

3- مهمتر از همه، او از ویژگی های زنانه استفاده می کرد. او رنگ صورتی را برای محصولاتش انتخاب کرد. مردم او را به عنوان مادر باایمان سه فرزند می دیدند و همزمان کسی که به زنان فقیر و بیچاره کمک می کرد در زندگی پیشرفت کنند. مری کی سیاست حقوق برابر برای کار برابر را دنبال کرد و زنان فروشنده را «مشاور» نامید. هریک از آن ها که مشاوران دیگری استخدام می کرد، کمیسیونی از فروش آن ها هم دریافت ی کرد و یک گام بالاتر می رفت. همه آن ها دختران او بودند و او آن ها را عشق هدایت می کرد. در عرض چند ماه، شرکت به سود دست یافت و تا آخر سال مالی 198000 دلار محصولات آرایشی فروخت.

3- در سال 1964 مری کی اولین کنوانسیون فروش خود را برگزار کرد و آن را سمینار نامید. این سمینار در یک انبار برگزار شد که با بادکنک تزئین شده بود و بیشتر شبیه جشن بود. در اینجا به دخترانش غذا مرغ و سالادی داد که خودش آماده کرده بود. در نهایت، این تبدیل به یک رویداد سالانه سه روزه شده که شبیه جشن های جوایز آکادمی بود.شرکت در اولین دهه به تجربه رشد دو رقمی خود ادامه داد. در سال 1968 عمومی شد، ابتدا سهامش در بازار و بعد از سال 1976 در بورس اوراق بهادار نیویورک آورده شد.

4- تا سال 1979 گردش مالی شرکت به 100 میلیون دلار رسید. در ادامه رشد، در ده سال بعد این مقدار دو برابر شد. در همین حال در سال 1985، وقتی قیمت سهام شکسته شد، مری کی دوباره شرکتش را به قیمت 450 میلیون دلار خریداری کرد.

5- مری کی در کنار هدایت شرکت، شروع به نوشتن داستان زندگی خود کرد. داستان موفقیت پویاترین زن بازرگان آمریکا. این کتاب اولین بار در سال 1981 منتشر شد و بیش از یک میلیون نسخه از آن به فروش رفت و به چندین زبان ترجمه شد.به غیر از کتاب «مری کی» او سه کتاب دیگر نیز داشت. آن ها «مری کی در مدیریت انسانی» در سال 1984، «مری کی: می توانی به همه چیز برسی» در سال 1995 و «معجزه اتفاق می افتد» در سال 2003. خانم اش تا سال 1987 رئیس شرکت لوازم آرایشی مری کی بود. پس از آن، او خود را بازنشسته کرد و تا سال 1996 در شرکت فعال ماند تا ینکه دچار سکته مغزی شد. تا آن زمان شرکت آن قدر بزرگ شده بود که نامش در «Forbes 500» آورده شود.

سخن ماندگار: بزرگترین مشکلی که امروزه با آن روبرو هستیم منفی اندیشی است.

جوایز و دستاورد ها 

مری کی اش جوایز و افتخارات زیادی دریافت کرد. مهم ترین آن ها عبارت بودند از جایزه برجسته ترین شهروند آمریکای هوراسیو آلگر در سال 1978، جایزه رهبری دیل کارنگی در سال 1977، جایزه گلدن پلیت توسط آکادمی دستاوردهای آمریکایی در سال 1980 و ….

در سال 1996 او وارد سالن مشاهیر کسب و کار Junior Achievement آمریکا شد.

در سال 199 از او به عنوان برجسته ترین زن در کسب و کار در قرن بیستم توسط تلویزیون لایف تایم تقدیر شد.

در سال 2001 او جایزه «عدل برابر» را از خدمات حقوقی شمال تگزاس دریافت کرد.

زندگی شخصی و میراث

–    مری کی در سال 1935 با جی.بن راجرز، کارمند پمپ بنزین ازدواج کرد که هم چنین با یک گروه محلی موسیقی می نواخت. این ازدواج در سال 1946 به طلاق ختم شد. این زوج سه فرزند داشتند که بعدها به کسب و کار خانوادگی پیوستند.

–    درحالی که پسر کوچکتری ریچارد ریموند راجرز در اوایل کسب و کار به این شرکت پیوست، پسر بزرگش هشت ماه بعد به آن ها پیوست. در سال 1981 دخترش مریلین رید نیز به عنوان یکی از مدیران شرکت به این کسب و کار پیوست.

–    در سال 1963، دو ماه قبل از اینکه لوازم آرایشی مری کی راه اندازی شود، با جورج آرتور هالنبک که شیمیدان بود ازدواج کرد. اما او بر اثر سکته قلبی یک ماه بعد از ازدواجشان جان خود را از دست داد.

–    در سال 1966، او با ملویل جرومه اش یک فروشنده بازنشسته ازدواج کرد. این ازدواج موفق بود و آن ها تا زمان مرگش بر اثر سرطان ریه تا 7 جولای 1980 با هم زندگی کردند.

–    در ماه فوریه در سال 1996 مری کی سکته کرد که باعث شد خانه نشین شود و نتواند صحبت کند. او پنج سال به همین شکل زندگی کرد تا اینکه در 22 نوامبر 2001 به علل طبیعی در خانه اش در دالاس درگذشت. او در گورستان پارک یادبود Sparkman-Hillcrest دفن شد.

–    در سال 1966 او بنیاد خیریه مری کی را تاسیس کرد. با تکیه بر میراث او، این خیریه هم چنان به حمایت از تحقیقات سرطان و کار برای ریشه کن کردن خشونت خانگی ادامه می دهد.

ثروت خالص

مری کی اش در زمان مرگش ثروت تخمینی 98 میلیون دلار داشت، یعنی بیش از دو سوم سهام شرکت.

ازدواج و اوایل زندگی حرفه ای

 

–    در سال 1935، مری کی با «جی بن راجر» ازدواج کرد و صاحب سه فرزند شدند. این ازدواج موفق نبود و راجر پدر مسئولیت پذیری نبود. مری کی برای حمایت از خانواده اش شروع به فروش کتاب های روانشناسی کودکان کرد و خانه به خانه می رفت و کمیسیون فروش کتاب ها را دریافت می کرد.

درحال بارگذاری ...
بستن
مقایسه
مقایسه محصولات
لیست مقایسه محصولات شما خالی می باشد!